زیرساخت شبکه های کامپیوتری

راه اندازی زیر ساخت شبکه های کامپیوتری

زیرساخت شبکه های کامپیوتری

راه اندازی زیر ساخت شبکه های کامپیوتری

VMware و Microsoft اعلام کردند که با یکدیگر همکاری خواهند کرد و در کنفرانس Dell Technologies World در لاس وگاس یک زیرساخت VMware Cloud پشتیبان شده را ارائه خواهد داد که به صورت کاملا بومی روی Microsoft Azure عرضه می شود. همانطور که می دانید VMware یک ارائه دهنده شناخته شده در خدمات مجازی سازی می باشد. آن ها حتی در حال حاضر یک محصول مشابه را از طریق Amazon Web Services ارائه می دهند. سرویس های جدید نه تنها در همکاری با مایکروسافت، بلکه با شرکای VMware Cloud Verified CloudSimple و Virtustream (یک شرکت Dell Technologies) توسعه یافتند.

VMware Collaborates with Microsoft 

 

برای خواندن ادامه خبر به ادامه مطلب مراجعه نمایید. با ما همراه باشید.

معماری leaf-spine چگونه است؟

مراکز داده بر تکنولوژی های نرم افزاری جدیدی تکیه می کنند که نقش اساسی را در گسترش قابلیت های یک سازمان enterprise ایفا می کنند. دیتاسنترهای پیشین، معماری three-tier را به کار می برند که در آن سرورها مبتنی بر مکان شان درون pod هایی تقسیم بندی می شوند ( شکل 1)

شکل 1 – طرح سه لایه ای مرکز داده

این معماری شامل روترهای core ، روترهای aggregation (یا همان distribution router) و سوییچ های access می شود. بین روترهای aggregation و سوییچ های access ،از پروتکل STP برای جلوگیری از ایجاد loop در لایه 2 شبکه استفاده می شود. پروتکل STP از چندین ویژگی پشتیبانی می کند: سادگی و تکنولوژی plug-and-play که به تنظیمات اندکی نیاز دارد. VLAN ها درون هر pod بسط داده می شوند به طوری که مکان سرورها آزادانه درون pod ها تغییر می کند بدون اینکه نیازی به تغییر آدرس IP و تنظیماتِ default gateway باشد. با این حال STP نمی تواند از مسیرهای ارسالِ موازی استفاده کند و همیشه مسیرهای افزونه در یک VLAN را مسدود می کند.

در سال 2010 شرکت سیسکو تکنولوژی vPC (یا Virtual-port-channel) ،یا همان Multichassis EtherChannel ،را برای غلبه بر محدودیت STP عرضه نمود. vPC ویژگی است که امکان تنظیم PortChannel را میان چند سوییچ فراهم می کند. vPC مسئله پورت های مسدود شده توسط  STP را رفع می کند، مسیرهای uplink  ِ active-active را از سوییچ های access به روترهای aggregation فراهم می کند و از پهنای باند موجود بهره کاملی می برد (شکل 2). با استفاده از تکنولوژی vPC ،پروتکل STP همچنان به عنوان مکانیزمی برای fail-safe استفاده می شود.

تکنولوژی vPC (پشتیبانی شده در سوییچ های Nexus سیسکو) به خوبی در محیطِ یک دیتاسنتر نسبتا کوچک ایفای نقش می کند، محیطی که اکثر ترافیک های آن شامل ارتباطات northbound و southbound در میان کلاینت ها و سرورها می شود.

شکل 2 – طرح مرکز داده با استفاده از vPC

از سال 2003 ،با ارائه تکنولوژی مجازی منابع محاسباتی، شبکه بندی و ذخیره سازی که پیشتر در طرحِ دیتاسنتر، درون pod ها در لایه 2 قرار می گرفتند، حال می توانند یکپارچه شوند. این تکنولوژیِ تحول آور نیاز به domain لایه 2 ای بزرگتری را از لایه access تا لایه core به وجود آورد (شکل 3).

شکل 3 – طرح مرکز داده به همراه domain لایه 3 گسترده

ادمینِ مرکز داده می تواند یک pool مرکزی از منابع با قابلیت تغییرپذیری بیشتر را ایجاد نماید که بر اساس نیازها می توانند دوباره تخصیص دهی شوند. مجموعه ای از VM ها بر روی سرورها قرار دارند که آزادانه از سروری به سرور دیگر قابل جابجایی هستند بدون اینکه به تغییری در پارامترهای عملیاتی خود نیاز داشته باشند.

با استفاده از سرورهای مجازی شده، اپلیکیشن ها به گونه ای در میان سرورها توزیع می شوند که منجر به افزایشِ ترافیک east-west می شود. چنین ترافیکی به مدیریتی موثر به همراهِ تاخیری کم و قابل پیش بینی نیاز خواهد داشت در صورتی که vPC تنها از active بودنِ حداکثر دو uplink موازی پشتیبانی می کند و بنابراین در معماری دیتاسنترِ three-tier ،پهنای باند به یک bottleneck تبدیل می شود. مشکل دیگری که در معماری three-tier وجود دارد، تاخیر سرور-به-سرور است که بسته به مسیر ترافیکی استفاده شده، تغییر می کند.

طرح دیتاسنتر جدیدی با نام معماری leaf-spine که مبتنی بر شبکه clos است برای غلبه بر این محدودیت ها عمومیت یافته است. این معماری ثابت نموده است که پهنای باند بیشتر، تاخیر کمتر و اتصالِ nonblocking سرور-به-سرور را فراهم می کند.

معماری leaf-spine

شکل 4 توپولوژی leaf-spine دو لایه ای را نشان می دهد.

شکل 4 – توپولوژی leaf-spine

 

در این معماری clos دو لایه ای، هر سوییچ موجود در لایه پایین تر (لایه leaf) به هر یک از سوییچ های لایه بالاتر (لایه spine) از طریق توپولوژیِ full-mesh متصل شده است و هیچ اتصالِ مستقیمی از نوع spine-spine و leaf-leaf وجود ندارد. لایه leaf شامل سوییچ های access می شود که به دستگاه هایی همچون سرورها متصل اند. لایه spine به عنوان ستون فقرات شبکه عمل می کند و در برابر اتصال داخلیِ میان تمامیِ سوییچ های لایه leaf مسئول است. مسیرِ عبور به طور تصادفی انتخاب می شود چنانکه بار ترافیک به صورت یکنواخت میان سوییچ های لایه بالاتر توزیع شود. اگر یکی از سوییچ های لایه بالا دچار خرابی شود، تنها درصد اندکی از کارایی، در سراسر مرکز داده تنزل می یابد.

اگر بار (load) قرار گرفته بر روی لینک بیش از ظرفیت آن باشد (یعنی ترافیک تولید شده بیش از حدی باشد که توسط یک لینک فعال در یک زمان تجمیع شود)، فرآیند افزایشِ ظرفیت ساده است. یک سوییچ spine دیگر افزوده شده و در نتیجه تعداد uplink ها افزایش می یابد که منجر به افزایش پهنای باندِ میانِ لایه ها و کاهش رخدادِ باری بیش از ظرفیت لینک (oversubscription) می شود. اگر ظرفیتِ پورت های دستگاه مورد توجه باشد، می توان یک سوییچِ leaf جدید را از طریق اتصال آن به هر سوییچ spine اضافه نمود و تنظیمات شبکه را به سوییچ افزود. سادگی در توسعه و گسترش این معماری، فرآیند ارتقای شبکه را بهینه می سازد.

همانطور که پیشتر گفته شد طرح معماری سه لایه سنتی از پروتکل STP برای پیشگیری از loop استفاده می کند. پروتکل STP بر اساس شناساییِ loop در شبکه، لینک های افزونه را مسدود می کند. در نتیجه یک  سوییچ access که دارای دو عدد uplink است تنها از یکی از آنها می تواند بهره ببرد. معماری leaf-spine پروتکل های جایگزین جدیدتری به نام SPB و TRILL را برای پیشگیری از ایجاد loop به کار می برد. این پروتکل ها اجازه خواهند داد که تمام لینک های بین leaf و spine برای ارسال ترافیک استفاده شوند. پروتکل SPB و TRILL با به کارگیری پروتکل مسیریابی لایه 3 برای دستگاه های لایه 2ای، این مسئله را رفع می نماید. این پروتکل ها به دستگاه های لایه 2 اجازه خواهند داد که فریم های اترنت را مسیریابی نمایند.

با بهره گیری از معماری leaf-spine، مهم نیست که کدام سوییچ در لایه leaf به کدام سوییچ از لایه spine متصل است، ترافیک آن همیشه باید از تعداد دستگاه های یکسانی گذر کند تا به دستِ سرور مقصد برسد (حتی اگر سرور مقصد در همان leaf قرار گرفته باشد). این رویکرد منجر خواهد شد که تاخیر همیشه در سطحی قابل پیشبینی باقی بماند چرا که بسته های داده تنها به سمت یک سوییچ spine و سوییچ leaf دیگر حرکت می کنند تا به مقصد خود برسند.

در پایان

شبکه leaf-spine ویژگی های منحصر به فرد زیادی را در مقابل مدل 3 لایه ای ارائه می دهد. اگر از تنظیمات و طرح مناسب استفاده شود، توپولوژیِ leaf-spine مدیریتِ بارِ بیش از ظرفیت بر لینک (oversubscription) و قابلیت ارتقا را بهبود می بخشد. حذف پروتکلِ STP در این طرح به افزایشِ پایداریِ شبکه منجر می شود. محیط های leaf-spine با بهره مندی از ابزارهای جدید و توانایی در غلبه بر محدودیت های اساسی در کنارِ راهکارهای دیگری همچون SDN ،منجر به رشد و نموِ دپارتمان IT و مراکز داده خواهند شد چرا که خواهند توانست نیازها و خواسته های کسب و کار خود را برآورده نمایند.

منبع : فاراد سیستم

پروتکل پیکربندی پویای میزبان (به انگلیسی: Dynamic Host Configuration Protocol یا DHCP)، پروتکلی است که توسط دستگاه‌های شبکه‌ای بکار می‌رود تا پارامترهای مختلف را که برای عملکرد برنامه‌های منابع گیر در IP (پروتکل اینترنت) ضروری می‌باشند، بدست آورد. با بکارگیری این پروتکل، حجم کار مدیریت سیستم به شدت کاهش می‌یابد و دستگاه‌ها می‌توانند با حداقل تنظیمات یا بدون تنظیمات دستی به شبکه افزوده شوند.

تاریخچه

DHCP برای اولین بار در اکتبر سال ۱۹۹۳ به عنوان یک پروتکل (در RFC 1531)معرفی شد. در آن زمان DHCP به منزلهٔ گسترش پروتکل Bootstrap Protocol یا (BOOTP) در نظر گرفته می‌شد. ایده تغییر و گسترش پروتکل BOOTP این بود که این پروتکل نیازمند یک دخالت دستی برای اضافه کردن اطلاعات هر کاربر بود. همچنین این پروتکل مکانیزمی را برای استفاده دوباره از نشانی‌های IP را که استفاده نمی‌شوند ارائه نمی‌داد. این به منزله این بود که برای اتصال به اینترنت یک فرایند دستی نیاز بود. پروتکل BOOTP خودش نیز برای اولین بار در RFC951 تعریف گردید و به عنوان جایگزینی برای پروتکل RARP در نظر گفته شد. دلیل عمده جایگزینی BOOTP با RARP این بود که پروتکل RARP در لایه پیوند داده‌ای data link layer قرار داشت. این امر پیاده‌سازی و اجرا را بر روی پلتفرم‌های سرور مشکل می‌ساخت و نیازمند این بود که آن سرور در هر لایه‌ای از شبکه پاسخگو باشد. BOOTP نوآوری بدیعی را با نام relay agent معرفی کرد. طبق آن ارسال پاکت داده‌ای BOOTP در شبکه با مسیریابی استاندارد IP محیا شده بود و بنابراین سرور BOOTP مرکزی می‌توانست به سرویس گیرنده‌ها (کاربران) با تعداد زیادی IP Subnet سرویس ارائه دهد.

عملی بودن

روتکل DHCP (پروتکل پیکربندی پویای میزبان) روشی برای اداره کردن جایگزینیِ پارامتر شبکه، در یک سرور DHCP مستقل، یا گروهی از چنین سرورهایی است که به شیوه‌ای مقاوم در برابر اشکال چیده می‌شوند و با DHCP تکمیل شده‌اند؛ حتی در شبکه‌ای با چند ماشین سیستم DHCP مفید می‌باشد، زیرا یک ماشین توسط شبکه‌ای محلی و با کمی تلاش قابل افزودن می‌باشد.

حتی در سرورهایی که نشانی‌ها یشان به ندرت تغییر می‌کند، DHCP برای قرار دادن نشانی‌های آن‌ها توصیه می‌شود بنابراین اگر لازم باشد سرورها دوباره نشانی‌گذاری شوند (آراِف سی۲۰۷۱)، تغییرات باید در کمترین جاهای ممکن صورت گیرند. برای دستگاه‌هایی چون مسیر یاب‌ها و دیوارهای آتش نباید DHCP را بکار بریم، عاقلانه اینست که سرورهای TFTP و SSH را در دستگاهی مشابه که DHCP را اجرا می‌کند قرار دهیم تا مدیریت دوباره متمرکز شود.

این پروتکل برای تخصیص مستقیم نشانی‌ها در سرورها و سیستم‌های رومیزی مفید می‌باشد و نیز بواسطه یک PPPپروکسی (پروتکل نقطه به نقطه) برای شماره‌گیری و میزبان‌های پهن باند در صورت درخواست و نیز برای خروجی‌ها (برگردان آدرس شبکه) و مسیریاب‌ها کاربرد دارد.DHCP معمولاً برای زیر ساخت (خدمات بنیادین) مانند مسیریاب‌های غیر حاشیه‌ای و سرورهای DNS مناسب نمی‌باشند.

هدف DHCP پیکره بندی خودکار نشانی IP یک کامپیوتر، بدون مدیر شبکه می‌باشد. آی پی آدرس‌ها معمولاً از طیف وسیعی از آدرس‌های اختصاص داده شده که در پایگاه داده سرور ذخیره شده‌اند، تشکیل شده‌اند و به کامپیوتری که درخواست یک آی پی جدید می‌کند، اختصاص داده می‌شود. یک آی پی آدرس، برای یک بازه زمانی به یک کامپیوتر اختصاص داده می‌شود، و پس از آن کامپیوتر باید آی پی آدرس جدیدی را از سرور دریافت کند. ممکن است کامپیوتر درخواست تمدید مهلت، یا همان افزایش زمان برای استفاده از آی پی را به سرور بفرستد و سرور درخواست افزایش زمان را رد کرده و کامپیوتر را مجبور کند تا آی پی جدیدی در فاصله‌ای که سپری شده درخواست کند.

غیر فنی

DHCP به کامپیوترها (کاربران) اجازه می‌دهد تا تنظیمات را در مدل کاربر - سرور client-server model از سرور دریافت کند.DHCP در شبکه‌های مدرن بسیار رایج است؛ و در شبکه‌های خانگی و شبکه‌های دانشگاهی استفاده می‌شود. در شبکه‌های خانگی، ارائه دهنده خدمات اینترنت ISP ممکن است، یک آی پی آدرس خارجی منحصربه فردرابه یک مسیر یاب Router یا مودم اختصاص دهد و این آی پی آدرس برای ارتباطات اینترنتی استفاده شود. همچنین ممکن است روتر خانگی (یا مودم) از DHCP به منظور تأمین یک آی پی آدرس قابل استفاده برای دستگاه‌های متصل شده به شبکه خانگی استفاده کند تا به این وسایل اجازه ارتباط با اینترنت را بدهد. آی پی آدرس‌های جهانی منحصر به فردی که توسط ارائه دهنده خدمات اینترنت (ISP) اختصاص داده می‌شوند با آی پی آدرس‌هایی که به وسایل جهت اتصال به روتر خانگی داده می‌شود متفاوت‌اند. این مهم به دلیل در نظر گرفتن طرح IPv4 برای حمایت از IPv4 آدرس‌هااست.

فنی

DHCP تخصیص پارامترهای شبکه را به وسیله یک یا چندین سرور DHCP، به صورت اتوماتیک تبدیل می‌کند. حتی در شبکه‌های کوچک نیز DHCP مفید است، چرا که افزودن ماشین‌های جدید به شبکه را آسان می‌کند. هنگامی که یک کاربر با پیکره بندی DHCP (یک کامپیوتر یا هر شبکه آگاه دیگر) به یک شبکه متصل می‌شود، کاربر یک پرسش را جهت درخواست اطلاعات لازم به سرور DHCP می‌فرستد. سرور DHCP یک حجم عظیم از آی پی آدرس‌ها و اطلاعات راجع به پارامترهای پیکره بندی کاربر مانند محل عبور پیش‌فرض (Default Gateway) , نام دامنه، نام سرور، سرورهای دیگر مانندسرویس دهنده زمان و غیره مدیریت می‌شود. در دریافت یک درخواست معتبر، سرور یک آی پی آدرس، یک اجاره نامه (مدت زمانی که تخصیص معتبر است) و دیگر پارامترهای پیکره بندی آی پی مانند subnet mask ومحل عبور پیش‌فرض (Default Gateway) را به کامپیوتر اختصاص می‌دهد. پرس و جو معمولاً بلافاصله پس از راه اندازی آغاز می‌شود و باید تا قبل از این که کاربر بتواند ارتباطات مبتنی بر آی پی با میزبانان دیگر را آغاز کند، کامل می‌شود. به این ترتیب، کامپیوترهای زیادی دیگری می‌توانند در مدت چند دقیقه از همان آی پی آدرس از یکدیگر استفاده کنند. از آنجا که پروتکل DHCP باید به درستی و حتی بیشتر از کاربران DHCP که پیکره بندی شده‌اند کار کند، سرور DHCP و کاربر DHCP معمولاً باید به یک لینک شبکه متصل شوند. در شبکه‌های بزرگتر این عملی نیست. در چنین شبکه‌هایی، هر یک از لینک‌های شبکه شامل یک یا چند عامل تقویت‌کننده DHCP می‌باشند. این عوامل تقویت‌کننده، پیام‌ها را از کاربران DHCP دریافت نموده و آنهارا به سرورهای DHCP انتقال می‌دهد. سرورهای DHCP، پاسخ را به این تقویت‌کننده‌ها می‌فرستند و سپس این تقویت‌کننده‌ها پاسخ را به کاربران DHCP، بر روی لینک شبکه‌های محلی می‌فرستند. بسته به نوع پیاده‌سازی، سرور DHCP برای تخصیص آی پی آدرس، یکی از سه روش زیر را خواهد داشت:

تخصیص پویا : مدیر شبکه محدوده خاصی از آی پی آدرس‌ها را به DHCP اختصاص می‌دهد، و هر کامپیوتر کاربر که بر روی شبکه داخلی (LAN) پیکره بندی شده‌است درخواست یک آی پی آدرس را از سرور DHCP در زمان مقدار دهی اولیه ارسال می‌کند. فرایند درخواست و اعطا با استفاده از مفهوم اجاره نامه در یک دوره زمانی خاص قابل کنترل است، که سرور DHCP اجازه تمدید (وپس از آن تخصیص دوباره) آی پی آدرس‌هایی را که هم‌اکنون تمدید نکرده‌است را می‌دهد.

تخصیص خودکار : سرور DHCP به‌طور دائم یک آی پی آدرس آزاد که توسط ادمین شبکه تعیین شده‌است را به کاربری که درخواست‌کننده می‌باشد، تخصیص می‌دهد. این همانند تخصیص پویاست، اما سرور DHCP یک جدول از تخصیص قبلی آی پی را نگه می‌دارد به‌طوری‌که می‌تواند به یک کاربر آی پی آدرسی را اختصاص دهد که قبلاً آن را داشته‌است.

تخصیص ثابت :سرور DHCP آی پی آدرس‌هایی مبتنی بر جدول جفت " مک آدرس / آی پی آدرس " اختصاص می‌دهد که این تخصیص دستی است (شاید توسط مدیر شبکه). فقط به کاربران با مک آدرسی که در لیست این جدول قرار دارند آی پی آدرس تخصیص داده خواهد شد. این ویژگی که توسط همه سرورهای DHCP پشتیبانی نمی‌گردد به‌طور وسیعی با نام تخصیص ثابت DHCP خوانده می‌شود.

جزئیات تخصصی

عملکرد DHCP به چهار قسمت پایه تقسیم می‌گردد

  • اکتشاف (DHCP Discovery)
  • پیشنهاد (DHCP Offer)
  • درخواست (DHCP Request)
  • تصدیق (DHCP Acknowledgement)

این چهار مرحله به صورت خلاصه با عنوان DORA شناخته می‌شوند که هر یک از حرف‌ها، سرحرف مراحل بالا می‌باشد.

DHCP Discovery (اکتشاف DHCP)

هر سرویس گیرنده (کاربر) برای شناسایی سرورهای DHCP موجود اقدام به فرستادن پیامی در زیر شبکه خود می‌کند. مدیرهای شبکه می‌توانند مسیریاب محلی را به گونه ایی پیکربندی کنند که بتواند بسته داده‌ای DHCP را به یک سرور DHCP دیگر که در زیر شبکه متفاوتی وجود دارد، بفرستد. این مهم باعث ایجاد بسته داده با پروتکل UDP می‌شود که آدرس مقصد ارسالی آن ۲۵۵٫۲۵۵٫۲۵۵٫۲۵۵ یا آدرس مشخص ارسال زیر شبکه می‌باشد. کاربر (سرویس گیرنده) DHCP همچنین می‌تواند آخرین آی پی آدرس شناخته شده خود را درخواست بدهد. اگر سرویس گیرنده همچنان به شبکه متصل باشد در این صورت آی پی آدرس معتبر می‌باشد و سرور ممکن است که درخواست را بپذیرد. در غیر اینصورت، این امر بستگی به این دارد که سرور به عنوان یک مرجع معتبر باشد. یک سرور به عنوان یک مرجع معتبر درخواست فوق را نمی‌پذیرد و سرویس گیرنده را مجبور می‌کند تا برای درخواست آی پی جدید عمل کند. یک سرور به عنوان یک مرجع غیرمعتبر به سادگی درخواست را نمی‌پذیرد و آن را به مثابهٔ یک درخواست پیاده‌سازی از دست رفته تلقی می‌کند؛ و از سرویس گیرنده می‌خواهد درخواست را لغو و یک آی پی آدرس جدید درخواست کند.

DHCP Offer (پیشنهاد DHCP)

زمانی که یک سرور DHCP یک درخواست را از سرویس گیرنده (کاربر) دریافت می‌کند، یک آی پی آدرس را برای سرویس گیرنده رزرو می‌کند و آن را با نام DHCP Offer برای کاربر می‌فرستد. این پیام شامل: MAC آدرس (آدرس فیزیکی دستگاه) کاربر؛ آی پی آدرسی پیشنهادی توسط سرور؛ Subnet Mask آی پی؛ زمان تخصیص آی پی (lease Duration) و آی پی آدرس سروری می‌باشد که پیشنهاد را داده‌است.

DHCP Request (درخواست DHCP)

سرویس گیرنده با یک درخواست به مرحله پیشین پاسخ می‌گوید. یک کاربر می‌تواند پیشنهادهای‌های مختلفی از سرورهای متفاوت دریافت کند. اما فقط می‌تواند یکی از پیشنهادها را بپذیرد. بر اساس تنظیمات شناسایی سرور در درخواست و فرستادن پیام‌ها (identification option)، سرورها مطلع می‌شوند که پیشنهاد کدام یک پذیرفته شده‌است. هنگامی که سرورهای DHCP دیگر این پیام را دریافت می‌کنند، آن‌ها پیشنهادهای دیگر را، که ممکن است به کاربر فرستاده باشند، باز پس می‌گیرند و آن‌ها را در مجموعه آی پی‌های در دسترس قرار می‌دهند.

DHCP Acknowledgement (تصدیق DHCP)

هنگامی که سرور DHCP، پیام درخواست DHCP را دریافت می‌کند، مراحل پیکربندی به فاز پایانی می‌رسد. مرحله تصدیق شامل فرستادن یک بسته داده‌ای (DHCP Pack) به کاربر می‌باشد. این داده بسته‌ای شامل: زمان تخصیص آی پی یا هرگونه اطلاعات پیکربندی که ممکن بوده‌است که سرویس گیرنده درخواست کرده باشد، می‌باشد. در این مرحله فرایند پیکربندی آی پی کامل شده‌است.


ساختار پیام‌های DHCP

پیغام‌های DHCP در دیتا گرام‌های UDP حمل می‌شوند و در سمت سرویس دهنده از شماره پورت ۶۷ و در سمت سرویس گیرنده از پورت ۶۸ استفاده می‌کند. پروتکل‌هایی که در ارتباط با DHCP کار می‌کنند شامل IP, BOOTP , UDP, TCP, RARP می‌باشند. در جدول زیر ساختار پروتکل DHCP را مشاهده می‌نمایید.[۱]

OP HTYPE HLEN HOPS
TRANSACTION ID
SECS FLAGS
CIADDR (Client IP address)
YIADDR (Your IP address)
SIADDR (Server IP address)
GIADDR (Gateway IP address)
CHADDR (Client hardware address (16 OCTETS))
SERVER HOST NAME (64 OCTETS)
BOOT FILE NAME (128 OCTETS)
OPTIONS (VARIABLE)
  • Operation Code: اختصاص یافته به پیام که می‌تواند BOOTREQUEST یا BOOTREPLY باشد به عبارتی دیگر مشخص می‌کند که پیام از سرویس دهنده تولید شده‌است یا سرویس گیرنده و اندازه این پیام همان‌طور که در جدول هم مشاهده می‌شود 8bit که معادل یک بایت است.
  • HTYPE: نوع آدرس سخت‌افزاری موجود در فیلد chaddr را مشخص می‌کند و اندازه آن هم یک بایت است.
  • Hlen: طول آدرس سخت‌افزاری موجود در فیلد Chaddr را بر حسب بایت نشان می‌دهد.
  • Hops: تعداد مسیریاب‌های موجود بین سرور و سرویس گیرنده را مشخص می‌کند و اندازه آن یک بایت است.
  • Xid یا Transaction ID: حاوی یک شناسه برای نسبت دادن جواب‌ها به درخواستها می‌باشد و به نوعی کد متعلق به فرایند اختصاص یافته بین یرویس دهنده و سرویس گیرنده می‌باشد و چهار بایت است.
  • Secs: مدت گذشته از زمان شروع یک تخصیص آدرس یا فرایند تمدید اجاره را مشخص می‌کند و ۲ بایت حجم آن است.
  • Flags: یا بیت پرچم که دو بایت است و مشخص می‌کند که سرورهای DHCP و واسط‌های رله‌کننده باید برای ارتباط با یک سرویس گیرنده به جای انتقال تک پخشی از انتقال با پخش همگانی استفاده کنند یا خیر و ۲ بایت است.
  • CIADDR: آدرس IP سرویس گیرنده به عبارت دیگر آدرس IP کامپیوتر زمانی که در وضعیت باند، تمدید اجاره IP یا ارتباط مجدد می‌باشد را دارا است و اندازه آن چهار بایت است.
  • YIADDR: آدرس IP سرویس گیرنده شما به عبارت دیگر آدرس IP که توسط DHCP به یک کامپیوتر واگزار شده‌است را دربردارد و اندازه آن چهار بایت است.
  • SIADDR: آدرس IP سرور بعدی را در یک دنباله Bootstrap مشخص می‌کند از این مقدار فقط زمانی که سرور DHCP یک فایل راه انداز اجرایی به یک سرویس گیرنده بدون دیسک می‌دهد استفاده می‌شود و اندازه آن ۴ بایت است.
  • GIADDR: در صورت نیاز، حاوی آدرس IP یک واسط رله‌کننده DHCP مستقر روی شبکه‌ای دیگر می‌باشد و اندازه آن ۴ بایت است.
  • CHADDR: آدرس سخت‌افزاری سرویس گیرنده یا به عبارتی دیگر، با استفاده از نوع و اندازه‌ای که در فیلدهای htype و hlen مشخص شده‌است نشان دهنده آدرس سخت‌افزاری سرویس گیرنده می‌باشد؛ و مقدار آن ۱۶ بایت است.
  • SERVER HOST NAME که یا حاوی نام DHCP server است یا حاوی داده‌های سر ریز فیلد option می‌باشد؛ و مقدار آن ۶۴ بایت است.
  • BOOT FILE NAME: شامل نام فایل boot، یک رشته خاتمه دهنده تهی، نام عمومی یا یک رشته تهی در DHCPDISCOVER، یک fully qualified directory-path name در DHCPOFFER است و به عبارتی برای clientهای بدون دیسک حاوی نام و آدرس یک فایل راه انداز اجرایی می‌باشد و ۱۲۸ بایت است.
  • Option: فیلد پارامترهای اختیاری و به نوعی حاوی مجموعه‌ای از گزینه‌های DHCP می‌باشد که مشخص‌کننده پارامترهای پیکربندی کامپیوتر سرویس گیرنده هستند.


منبع : ویکی پدیا

سرور انکلوژر c3000

دستگاه BladeSystem c3000 Platinum قابلیت های منحصر به فردی را ارائه می دهد. از جمله کاربردهای c3000 می توان به موارد زیر اشاره کرد:

1- با توجه به قابلیت توسعه برای کسب و کارهای کوچک تا متوسط مناسب است.

2- برای نرم افزارهایی که حداکثر به 8 سرور در هر شاسی نیاز دارند.

3- مکان هایی که در تأمین انرژی رک ها و سیستم خنک کننده ی آن ها محدودیت دارند.

4- دیتا سنتر هایی که نیاز دارند تا به برق UPS یا برق 100-120 VAC متصل شوند.

مدیریت یکپارچه موجود بر روی c3000 همانند c7000، به شما کنترل کاملی را بر روی دستگاه تان می دهد. هر انکلوژر c3000 بخش های متحرک کابل های زیر ساخت، منابع تأمین برق و خنک کننده ها، شبکه و افزونگی را در یک بسته جمع می کنند. c3000 راهکار مقرون به صرفه ای است که با ویژگی های مفیدی همچون سرعت بالا و سهولت در ایجاد تغییرات، از هدر رفتن زمان و انرژی شما جلوگیری می کند. نتیجه نهایی از بررسی این دستگاه سهولت بیشتر هنگام نصب، نگهداری و استفاده های روزانه می باشد.

ویژگی های انکلوژر c3000:

• سهولت در مدیریت و کنترل کردن

• قابلیت ارتقاء متناسب با نیاز شما

• کاهش هزینه های راه اندازی اولیه و نگهداری

C3000 Enclosure شامل اجزاء زیر می باشد :

  •    Hot-plug Power Supplies
  •    Hot-plug HPE Active Cool 100 Fans
  •    Optional Redundant BladeSystem Onboard Administrator Module

بعد از انتخاب انکلوژر و اجزاء کلیدی مربوط به آن می توان سایر اجزاء مورد نیاز را اضافه کرد. در ادامه به این موارد اشاره شده است :

  •    ماژول های Interconnect
  •    سرور های HPE ProLiant و Integrity Server Blades
  •    Expansion Blades
  •    HPE Insight Control Optional برای نرم افزار مدیریت BladeSystem

توجه داشته باشیم که : انکولوژر C3000 و C7000 قابلیت پشتیبانی از رده های G1 الی G9 سرورهای ProLiant و Integrity Server Blades را دارند . البته این مبحث منوط بر این است که از الزامات  Onboard Administrator پشتیبانی کند . بعضی از سرورهای HPE ProLiant Blade و مؤلفه های آنها یک نسخه خاص از Onboard Administrator Firmware را لازم دارند . عرضه این Firmware ممکن است که به ارتقاء سیستم فرعی Subsystem Firmware های دیگر نیازمند باشد.

BladeSystem c3000 Enclosure حداکثر 8 عدد سرور Blade و 4 عدد تیغه توسعه ( از مجموع 8 عدد تیغه نباید تجاوز کند ) به همراه اتصالات مربوط به استوریج و شبکه های Redundant ، را ارائه می دهد . این محصول همچنین شامل MidPlane مولتی-ترابیت با سرعت بالا نیز می باشد که جهت برقراری اتصالات Wire-Once سرور های Blade به شبکه و ذخیره ساز اشتراکی مورد استفاده قرار می گیرد . توان برقی که در این انکلوژر به کار می رود از طریق منبع تغذیه Backplane تأمین می شود و این تضمین را می دهد که ظرفیت کامل آن برای تمام تیغه ها (Blades) قابل دسترس باشد.

منبع : فاراد سیستم


قیمت سرور BL460c G9

 

سرور hp blade - سرور bl460c g9 - سرور blade

یکی از محصولات کمپانی قدرتمند هیولت پاکارد ، سرور تیغه ای HP BL460c G9 می باشد . این محصول می تواند جهت استفاده در دیتا سنتر و مجازی سازی مناسب باشد ، همچنین جهت پیکربندی و توسعه در محدوده وسیع طراحی شده است . 

برای آشنایی بیشتر با این سرور ها به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

سرور BL460c g10

 

 

امروزه سازمان ها به دنبال این هستند که عملکرد کسب و کار خود را توسعه داده و بار کاری خود را اعم از سنتی و هیبریدی ، به شکل ایمن بر روی یک زیر ساخت یکپارچه ، همگام کنند .

برای آشنایی بیشتر با سرور های BL460c G10 به ادامه مطلب مراجعه نمایید.

سرور HP ProLiant BL660c G9


با توجه به افزایش روز افزون حجم داده ها و اطلاعات ، طبیعی است که سازمان ها نیازمند سروری  باشند که بتواند در مواجه با هر حجم داده ای ، مقیاس پذیر باشد . سرور HP ProLiant BL660c G9 محصولی از کمپانی HPE می باشد که در رده سرور های Blade روانه بازار شد . این محصول با پشتیبانی از 4 پردازنده جهت استفاده در مجازی سازی ، پایگاه داده و داده هایی که نیازمند پردازش بالایی هستند ، بسیار مناسب است.

قابلیت انعطاف پذیری که سرور BL660c G9 ارائه می دهد ، امکانات ذخیره سازی بیشتر و عملیات I/O سریعتری را به ارمغان می آورد. همچنین توان پردازشی قدرتمندتر در این محصول ، جهت برآورده کردن نیاز انواع بار کاری با TCO کمتر ، عرضه گردیده است  .

تمام قابلیت های فوق الذکر این محصول ، توسط HPE OneView مدیریت می شوند که از یک پلت فرم  مدیریتی یکپارچه جهت تسریع سرویس ها، برخوردار است .این دستگاه از پردازنده Intel Xeon E5-4600 v3/v4 پشتیبانی می کند که همراه با فن آوری 4 سوکت blade بوده و تراکم بهینه را بدون تغییر عملکرد ارائه می دهد . از جمله دیگر ویژگی های سرور BL660c G9 پشتیبانی از HPE DDR4 SmartMemory است که در مقایسه با نسل قبلی  331% افزایش عملکرد دارد .


از دیگر قابلیت های سرور HP BL660c G9 می توان به موارد زیر اشاره کرد :

**•   پشتیبانی از 2 عدد NVMe SSDs

**•   پشتیبانی از امکانات Tiered Storage Controller

**•    ارائه دادن  12Gb/s SAS

**•   فراهم آوردن 20Gb FlexibleLOMs ، M.2  و  USB 3.0


1 این سرور از کمپانی HPE با قابلیت پشتیبانی از DDR4 ، عملکرد را 14 تا 33 درصد بهبود بخشیده است .


پیشنهاد می شود جهت آشنایی بیشتر با سرورهای Blade ، مطلب زیر را مورد مطالعه قرار دهید :

**•   HPE BladeSystem c3000 Enclusure

Horizon، پلتفرمی برای مجازی سازی دسکتاپ

VMware محصولات گوناگونی از Horizon را عرضه کرده است که همه این محصولات برای ارائه خدمات به کاربران در یک مجموعه واحد به نام VMware Horizon Suite قرار می گیرند. ادمین با استفاده از مجموعه Horizon می تواند دسکتاپ ها، اپلیکیشن ها و داده را در سراسر انواع endpoint ها توزیع کند  و پاسخگوی تقاضای کاربران برای دسترسی به فایل ها و داده ها در انواع دستگاه ها و در محیط خانه، اداره و … باشد. این مجموعه شامل راهکارهای Horizon View، Horizon Mirage و Horizon Workspace می شود و از قابلیت های زیر پشتیبانی می کند:

  • اپلیکیشن ها و دسکتاپ های مجازی
  • مدیریت لایه بندی شده ی windows image به همراه مدیریت متمرکز، بازیابی و پشتیبان گیری
  • به اشتراک گذاری فایل
  • مدیریت فضای کاری متغیر
  • Application catalog and management
  • مدیریت متمرکز مبتنی بر policy

VMware Horizon View

Horizon View یک راهکارِ مجازی سازی دسکتاپ برای تسهیل مدیریت IT، افزایش امنیت و کنترل دسترسی بر کاربرنهایی است که هزینه ها را نیز کاهش می دهد. با استفاده از Horizon View، مدیر شبکه می تواند مدیریت هزاران دسکتاپ را اتوماتیک و ساده سازی کند و از طریق واحد مرکزی با اطمینان دسکتاپ را به عنوان یک سرویس به کاربران تحویل دهد.

مهمترین بخش در Horizon view واسط اتصال یا همان View Manager است که کاربران را به دسکتاپ های مجازی موجودشان در دیتاسنتر متصل می کند. همچنین View شامل پروتکل نمایش از راه دور PCoIP است که جهت ارائه بهترین تجربه کاربری ممکن ، تحت ارتباطات LAN یا WAN استفاده می شود. در نتیجه به کاربر یک دسکتاپ شخصی قدرتمند برای دسترسی به داده، اپلیکیشن ها، ارتباطات یکپارچه (صوت، تصویر و ..) و گرافیک 3D تعلق می گیرد.

علاوه بر موارد ذکر شده، Horizon View شامل ThinApp برای مجازی سازی اپلیکیشن و Composer (برای اینکه به سرعت image های دسکتاپ را از طریق یک golden image ایجاد کند) می شود. کاربران از طریق چندین روش می توانند به دسکتاپ های مجازی خود متصل شوند که شامل View software client بر روی لپتاپ، View iPad یا Android client، مرورگر وب یا یک دستگاه thin-client می شود.

برخی از مولفه های اصلی در Horizon View عبارتند از:

  • View Connection Server – یک سرویس نرم افزاری است که از طریق احراز هویت و سپس هدایت درخواست های ورودی کاربر به دسکتاپ مجازی، دسکتاپ فیزیکی یا سرور ترمینال مناسب به عنوان واسطی برای اتصال کلاینت عمل می کند.
  • View Agent – سرویسینرم افزاری است که بر روی همه ماشین های مجازی مهمان، سیستم های فیزیکی یا سرورهای ترمینال نصب می شود تا بتوانند توسط View مدیریت شوند.
  • View Client – اپلیکیشنی نرم افزاری است که با View Connection Server ارتباط برقرار می کند تا به کاربران اجازه اتصال به دسکتاپ ها را بدهد.
  • View Client with Local Mode – نسخه ای از View Client است که جهت پشتیبانی از ویژگی local desktop ارائه شده است و به کاربران اجازه دانلود ماشین های مجازی و استفاده از آنها بر روی سیستم های محلی خود را می دهد.
  • View Administrator – یک اپلیکیشن وب است که اجازه کانفیگ View Connection Server ، استقرار و مدیریت دسکتاپ ها، کنترل احراز هویت کاربر، راه اندازی و ارزیابی رویدادهای سیستم و اجرای فعالیت های تحلیلی را می دهد.
  • vCenter Server – سروری است که به عنوان administrator مرکزی برای هاست های ESX/ESXi عمل می کند. vCenter Server بخشی مرکزی را برای کانفیگ، اصلاح و مدیریت ماشین های مجازی موجود در دیتاسنتر فراهم می کند.
  • View Composer – سرویسی نرم افزاری است که بر روی vCenter server نصب می شود تا View بتواند به سرعت چندین دسکتاپ linked-clone را از یک Base Image واحد در شبکه مستقر نماید.
  • View Transfer Server – یک سرویس نرم افزاری است که انتقال داده میان دیتاسنتر و دسکتاپ های View را مدیریت و تسهیل می کند. برای پشتیبانی از دسکتاپ هایی که View Client with Local Mode را اجرا می کنند، View Transfer Server مورد نیاز است.

 

VMware Horizon Mirage

کمپانی VMware راهکار Mirage را در سال 2012 از شرکت Wanova خریداری نمود و در مجموعه VMware Horizon Suite قرار داد. Mirage راهکاری منحصر به فرد برای مدیریت متمرکز دسکتاپ های فیزیکی یا مجازی، لپ تاپ‎ها و یا دستگاه های شخصی مورد استفاده در محیط کار است. هنگامی که Mirage بر روی یک windows PC نصب شده باشد، کپی کاملی را از آن Windows بر روی دیتاسنتر قرار می دهد و آنها را با یکدیگر همگام نگاه میدارد. این همگام سازی شامل تغییراتی از جانب کاربر نهایی در windows می شود که بر روی دیتاسنتر بارگذاری می شوند. همچنین شامل تغییراتی از جانب مدیر شبکه در رابطه با IT است که دانلود شده و به طور مستقیم بر روی windows PC کاربر اعمال می شود. Mirage توانایی مدیریت مرکزی image های دسکتاپ ها را دارد در حالی که مجوز مدیریت محیط local کاربر را به خود کاربرنهایی نیز می دهد.

Mirage می تواند PC را به لایه هایی مجزا تقسیم کند که به طور مستقل مدیریت می شوند: لایه Base Image، یک لایه شامل اپلیکیشن هایی نصب شده توسط کاربر و اطلاعات ماشین همچون machine ID و یک لایه شامل داده و فایل های شخصی کاربر.

در  این روش، مدیر IT  می تواند یک read-only Base Image ایجاد کند که معمولا شامل سیستم عامل (OS) و اپلیکیشن های اصلی همچون Microsoft Office و راهکارهای آنتی ویروسی می شود که به صورت مرکزی مدیریت می شوند. این Base Image می تواند بر روی کپی ذخیره شده از هر PC مستقر شود و سپس با نقطه نهایی هماهنگ شود. به دلیل لایه بندی، Image می تواند patch، بروزرسانی و re-synchronized شود، بدون اینکه اپلیکیشن های نصب شده توسط کاربر یا داده را بازنویسی کند. این ویژگی منجر به بهینه سازی در عملیات شبکه خواهند شد و موارد استفاده زیر را خواهد داشت:

  • مدیریت Image واحد – ادمین می تواند یک Image اصلی را مدیریت کند و آن را با هزاران نقطه نهایی
    (endpiont) همگام سازد.
  • مهاجرت سخت افزاری – با جایگزین کردن Base Image مرتبط با PC یک کاربر نهایی، دسکتاپ کاربر از جمله اپلیکیشن ها، داده و تنظیمات شخصی می تواند به سخت افزار جدید از جمله سخت افزاری از سازنده ای دیگر منتقل شود. این فرآیند را می توان به عنوان بخشی از یک فرآیند مهاجرت سخت افزاری یا برای جایگزینی یک PC دچار خرابی، یا دزدیده شده استفاده نمود.
  • اصلاح ریموت اپلیکیشن های آسیب دیده – با اجرای یک Base image ، ادمین می تواند با ریموت زدن به کپی اصلی موجود در دیتاسنتر، مشکلات اپلیکیشن های اصلی یا OS را اصلاح کند.
  • مهاجرت محلی از ویندوز Win xP به Win 7 – با جایگزین کردن Base Image مرتبط با PC یک کاربر نهایی، دسکتاپ کاربر از جمله داده و تنظیمات شخصی می تواند تحت شبکه و بدون زیرساخت اضافی از Win XP به Win 7 منتقل شود

برخی از مولفه های موجود در VMware Mirage عبارتند از:

  • Mirage Client – فایلی قابل اجرا بر روی client endpoint است و به یک Mirage server یا به load balanced Mirage servers برای واکشی بروزرسانی ها از دسکتاپ مجازی مرکزی، متصل می شود.
  • Mirage Management Server – یک کنسول اجرایی است که Mirage Server Cluster را کنترل و مدیریت می کند
  • Mirage Server – در دیتاسنتر قرار می گیرد و عملکرد اصلی آن همگام سازی کلاینت ها با دسکتاپ مجازی مرکزی است. همچنین در برابر تحویل لایه Base ، لایه اپلیکیشن و دسکتاپ مجازی مرکزی به کلاینت ها مسئول است و آنها را بر روی کلاینت یکپارچه می کند.
  • Mirage Management Console – یک GUI است که برای نگهداری، مدیریت و نظارت بر endpoint های نصب شده استفاده می شود. ادمین می تواند Mirage client ها، لایه های Base و لایه های اپلیکیشن را کانفیگ کند. همچنین با استفاده از Management console می تواند بر روی دسکتاپ مجازی مرکزی تغییرات را اعمال نماید.
  • Centralized Virtual Desktop – محتوای کامل هر PC است. این داده به Mirage Server منتقل می شود و در آنجا ذخیره می گردد. از دسکتاپ مجازی مرکزی برای مدیریت، بروزرسانی، patch، پشتیبان گیری، عیب یابی، بازیابی و ارزیابی دسکتاپ در دیتاسنتر استفاده می شود.

VMware Horizon Workspace

یک نرم افزار مدیریت اینترپرایز است که واسط مرکزی واحدی را جهت دسترسی ایمن فراهم می کند. شما در هر زمان و از هر مکانی می توانید از طریق لپتاپ خود، کامپیوترهای خانگی و دستگاه های موبایل android یا ios به اپلیکیشن ها، دسکتاپ ها، فایل ها و سرویسهای وب کمپانی دسترسی یابید

مدیران شبکه از طریق پلتفرم مدیریت مبتنی بر وب می توانند مجموعه ای customize از دسترسی به اپلیکیشن و داده را برای کاربران فراهم کنند که شامل تنظیمات security policy و مجوز استفاده از اپلیکیشن ها می شود. سازمان ها می توانند به سادگی دستگاه های جدید، کاربران جدید یا اپلیکیشن های جدید را برای یک گروه از کاربران بدون نیاز به کانفیگ دوباره دستگاه ها یا endpoint ها اضافه کنند.

برخی از مولفه های اصلی در Horizon Workspace عبارتند از:

  • Workspace Configurator – یک کنسول مدیریتی و واسط کاربری تحت web است که برای مدیریت مرکزی SSL همچنین تنظیمات شبکه، Gateway، vCenter و SMTP در Horizon vApp استفاده می شود.
  • Workspace Manager – یک واسط اجرایی تحت وب است که کانفیگ application catalog، user entitlement management و system reporting را ممکن می سازد.
  • Workspace Data – به عنوان یک datastore برای فایل های کاربر عمل می کند. سیاست های به اشتراک گذاری فایل ها را کنترل و سرویس های نمایش فایل را فراهم می کند.
  • Workspace Connector – قابلیت هایی را برای احراز هویت کاربر local و پیوست Active Directory و سرویس های همگام سازی فراهم می کند. ThinApp catalog loading و View pool synchronization از دیگر خدماتی است که ارائه می دهد.
  • Workspace Gateway – به عنوان یک namespace واحد برای همه تعاملات Workspace عمل می کند و دامنه ای برای دسترسی به Worspace ایجاد می کند. همچنین به عنوان بخشی مرکزی برای تجمیع همه اتصالات کلاینت است و ترافیک کلاینت را به مقصد درست مسیریابی می کند.

پشتیبان گیری از اطلاعات

یکی از اساسی ترین مسایل برای فهم پشتیبان گیری  (backup) و بازیابی (recovery) ، مفهومِ سطوح backup است و اینکه هر یک از این سطوح چه معنایی دارند.

فقدانِ درک صحیح از اینکه این سطوح چه هستند و چگونه به کار گرفته می شوند، منجر شده است که سازمان ها تجربه ناخوشایندی از پهنای باند و فضای ذخیره سازی به هدر رفته ای داشته باشند که جهت از دست نرفتن داده های مهم در پشتیبان گیری از اطلاعات به آنها تحمیل می شود. همچنین درک این مفاهیم به هنگام انتخاب محصولات یا خدمات حفاظت از اطلاعات بسیار ضروری است.

Full backup

پشتیبان گیریِ کامل، شامل همه داده های کل سیستم می شود. بکاپ کامل از Windows system ، باید کپی هر یک از فایل ها بر روی هر درایو از ماشین یا VM را در برگیرد.

تنها چیزی که در پشتیبان گیری کامل حذف می شود، فایل هایی هستند که از طریق پیکربندی مستثنا می شوند. به طور مثال، اکثر ادمین های سیستم تصمیم می گیرند که دایرکتوری هایی را که در طول بازگردانی ارزشی ندارند (به طور مثال، /boot یا /dev) یا دایرکتوری های شامل فایل های موقتی (به طور مثال، C:\Windows\TEMP در ویندوز، یا /tmp در لینوکس) حذف شوند.

در مورد اینکه فرآیند پشتیبان گیری از اطلاعات شامل چه فایل هایی باید شود، دو رویکرد وجود دارد: از همه چیز بکاپ بگیرید و چیزهایی را که می دانید به آنها نیاز ندارید را حذف کنید، یا اینکه تنها چیزی را که می خواهید از آن بکاپ بگیرید، انتخاب کنید. اولین رویکرد گزینه ای امن تر است و رویکرد دوم نیز منجر به صرفه جویی در فضای سیستم  از اطلاعات شما خواهد شد. برخی معتقدند که پشتیبان گیری از فایل های اپلیکیشن همچون دایرکتوری های شاملSQL Server یا Oracle ، بیهوده است و به سادگی در طول فرآیند بازگردانی، اپلیکیشن را دوباره بارگذاری می کنند. مشکل رویکرد اخیر این است که احتمال دارد شخصی داده ای ارزشمند را در یک دایرکتوری قرار دهد که برای پشتیبان گیری انتخاب نشده است. به فرض اگر شما تنها دایرکتوریِ home/ یا D:\Data را برای پشتیبان گیری برگزینید، چگونه سیستمِ بکاپ تشخیص خواهد داد که شخصی اطلاعاتی مهم را در دیگر دایرکتورها ذخیره کرده است؟ به همین دلیل، با وجود اینکه رویکرد اول فضای زیادتری را اشغال می کند، پشتیبان گیری از همه چیز روشی امن تر می باشد و تنها فایلهایی که نیازی ندارید، حذف می شوند. البته اگر شما یک محیطِ به شدت کنترل شده داشته باشید که در آن همه داده ها در مکانی مشخص بارگذاری شده باشند و راهکار هماهنگ شده ی مناسبی برای جابجایی سیستم عامل و اپلیکیشن ها در فرآیند بازگردانی داشته باشید، استفاده از راهکار دوم برایتان موثر خواهد بود.

Full Backup

از آنجایی که حجم عظیمی از داده ها باید کپی شوند، در این فرآیند زمان بسیاری صرف خواهد شد (در مقایسه با انواع دیگر از روش های بکاپ گیری از اطلاعات ، این روش 10 برابر زمان بیشتری را صرف می کند). در نتیجه در هر نوبتِ پشتیبان گیری، بارکاری قابل ملاحظه ای به شبکه تحمیل می شود و با عملیات روتینِ شبکه شما تداخل پیدا می کند. همچنین بکاپ گیری از اطلاعات به طور کامل حجم بالایی از فضای ذخیره سازی را نیز اشغال می کند.

به همین دلیل است که بکاپ گیری از اطلاعات به طور کامل تنها به صورت دوره ای گرفته خواهد شد و آن را با انواع دیگر بکاپ ترکیب می کنند.

فواید پشتیبان گیری از اطلاعات به طور کامل:

  • ریکاوری سریعِ داده ها به هنگام رخدادِ یک disaster
  • مدیریت بهتر ذخیره سازی، از آنجایی که تمام مجموعه داده ها در یک فایل بکاپِ واحد ذخیره می شوند

معایب پشتیبان گیری از اطلاعات به طور کامل:

با وجود اینکه بکاپ گیری از اطلاعات به طور کامل، مزیت های بالا را برای شما به ارمغان می آورد اما شامل نقاط ضعف بسیاری نیز هست:

  • اجرای بکاپِ کامل، زمان بسیاری زیادی را به خود اختصاص می دهد
  • شما نیاز به یک ذخیره ساز با ظرفیت بسیار بالا خواهید داشت تا بتواند همه بکاپ های شما را دربر گیرد
  • از آنجایی که هر فایلِ full backup شامل کل مجموعه داده های شماست (که اغلب محرمانه هستند)، اگر این داده ها به دسترسی شخصی فاقدِ صلاحیت برسند، کسب و کار شما دچار مخاطره می شود. هر چند اگر راهکار بکاپِ شما از ویژگی data protection پشتیبانی نماید، می توان از این خطرات پیشگیری نمود.

incremental backup (پشتیبان گیری افزایشی)

بکاپِ افزایشی معمولا از داده هایی پشتیبان می گیرد که از زمان آخرین بکاپِ گرفته شده (هر نوعی از بکاپ که باشد)، تغییری روی آنها صورت گرفته باشد. گرفتن یک بکاپِ کاملِ اولیه از پیش شرط های ایجادِ بکاپِ افزایشی است. و بسته به سیاست های ذخیره سازیِ بکاپ، پس از یک دوره زمانی معین به یک full backup جدید برای تکرار این سیکل نیاز است.

برخی از این نوع بکاپ ها، بکاپ های file-based هستند به این معنا که از همه فایلهایی که نسبت به آخرین زمان بکاپ تغییر کرده باشند، بکاپ تهیه می شود. در حالی که ما به روش های مختلف می کوشیم تا تاثیر I/O ناشی از بکاپها بر روی سرور (به خصوص به هنگام پشتیبان گیری از VM ها) را کاهش دهیم، در این شیوه بکاپ گیری از اطلاعات با چالشی در این مورد مواجه خواهیم شد. چرا که پشتیبان گیری از یک فایل 10GB  که تنها 1 MB از آن تغییر کرده است، چندان کارآمد نیست.

به دلیل ناکارآمدی در شیوه file-based، اکثر کمپانی ها به سمت بکاپ افزایشیِ block-based رفته اند که در آن تنها از بلاک های تغییر یافته، بکاپ گرفته می شود. رایجترین روش برای انجام آن هنگامی است که از محصولات نرم افزاری بکاپ تهیه می شود، به طور مثال از VMware یا Hyper-V با استفاده از API هر یک از آنها، می توان پشتیبان تهیه نمود. هر App یک API مناسب خود را اعلام می کند که بکاپ افزایشیِ block-based را انجام می دهد.

Incremental Backup

ویژگی ها

از لحاظِ سرعتِ پشتیبان گیری/بازگردانی، بکاپ differential به عنوانِ راهکاری است که در میانِ دو راهکار بکاپِ کامل و بکاپ افزایشی قرار می گیرد:

  • عملیات بکاپ گیری از اطلاعات در آن کندتر از بکاپ افزایشی اما سریعتر از بکاپ کامل است
  • عملیات بازگردانیِ آن، آهسته تر از بکاپ کامل اما سریع تر از بکاپ افزایشی است

فضای ذخیره سازی لازم برای بکاپِ differential، حداقل در یک دوره مشخص، کمتر از فضای لازم برای بکاپِ کامل و بیشتر از فضای مورد نیاز برای بکاپ افزایشی است.

Mirror backup

این راهکار مشابه با بکاپ گیری از اطلاعات به طور کامل است. این نوع بکاپ گیری از اطلاعات، کپی دقیقی از مجموعه داده ها ایجاد می کند با این تفاوت که بدون ردیابیِ نسخه های مختلفِ فایل ها، تنها آخرین نسخه از داده در بکاپ ذخیره می شود.

بکاپِ Mirror ، فرآیند ایجاد کپی مستقیمی از فایل ها و فولدرهای انتخاب شده، در زمانی معین است. از آنجایی که فایل ها و فولدرها بدون هیچ گونه فشرده سازی در مقصد کپی می شود، سریع ترین انواع روش های پشتیبان گیری از اطلاعات است. با وجود سرعت افزایش یافته در آن، نقاط ضعفی را نیز به همراه خواهد داشت: به فضای ذخیره سازی وسیعتری نیاز دارد و نمی تواند از طریق رمز عبور محافظت شود.

در این نوع از بکاپ گیری، هنگامی که فایل های بی کاربرد حذف می شوند، از روی بکاپِ mirror نیز حذف خواهند شد.  بسیاری از خدماتِ بکاپ ، بکاپِ mirror را با حداقل 30 روز فرصت برای حذف پیشنهاد می کنند. به این معناست که به هنگام حذف یک فایل از منبع، آن فایل حداقل 30 روز بر روی storage server نگهداری می شود.

ویژگی ها

امتیازی که بکاپِ mirror در اختیار شما می گذارد، بکاپی درست است که شامل فایل های منسوخ شده و قدیمی نمی شود.

و اما معایب آن زمانی خود را نشان خواهد داد که فایل ها به صورت تصادفی یا به واسطه ویروس ها از منبع حذف شده باشند.

Reverse Incremental Backup (پشتیبان گیری افزایشی معکوس)

در این نوع  بکاپ گیری از اطلاعات نیز برای شروع به یک بکاپ کامل اولیه نیاز است. پس از ایجاد بکاپِ کامل اولیه، هر بکاپ افزایشیِ موفق تغییرات را به نسخه پیشین اعمال می کند که در نتیجه آن در هر زمان یک بکاپ کاملِ جدید (به صورت مصنوعی) ایجاد می شود. در حالی که کماکان توانایی بازگشت به نسخه های پیشین وجود دارد. هر یک از بکاپ های افزایشیِ اعمال شده به بکاپ کامل، نیز ذخیره می شوند که در زنجیره ای از بکاپ ها، به طور مستمر در پشت سرِ بکاپ کاملِ به روز شده، در جریان هستند.

Reverse Incremental Backup

امتیاز اصلی در این نوع از بکاپ گیری فرآیند بازیابی کارآمدترِ آن است، چرا که بخش زیادی از جدیدترین نسخه های داده به بکاپ کامل اولیه اضافه می شود و  نیازی ندارید بکاپ های افزایشی را در طول بازیابی بکار ببندید. در گیف زیر فرآیند اجرای این نوع بکاپ نشان داده شده است.Reverse Incremental Backup

 

Smart backup (پشتیبان گیری هوشمند)

پشتیبان گیری هوشمند، ترکیبی از بکاپ های کامل، افزایشی و تفاضلی است. بسته به هدفی که در بکاپ گیری از اطلاعات در نظر دارید و همچنین فضای ذخیره سازیِ در دسترس، بکاپ هوشمند می تواند راهکاری کارآمد را ارائه دهد. جدول زیر ایده ای در رابطه با چگونگی کارکرد این نوع بکاپ، در اختیار شما می گذارد.

با استفاده از بکاپ هوشمند، همیشه می توانید تضمین نمایید که فضای ذخیره سازیِ کافی برای بکاپ های خود در اختیار دارید.

 Continuous Data Protection (محافظت مستمر از داده)

بر خلاف بکاپ های دیگر که به صورت دوره ای انجام می شوند، CDP از هر تغییری در مجموعه داده های منبع log تهیه می کند که از سویی مشابه با بکاپِ mirror است. اختلاف CDP با mirror در این است که log مربوط به تغییرات برای بازیابیِ نسخه های قدیمی تر از داده می تواند بازیابی شود.

Synthetic Full Backup (بکاپ کامل ساختگی)

این نوع از بکاپ شباهت های بسیاری با بکاپ افزایشی معکوس دارد. اختلافِ آنها در چگونگی مدیریت داده هاست. بکاپ کامل مصنوعی با اجرای بکاپ کاملِ مرسوم آغاز می شود که در ادامه مجموعه ای از بکاپ ها افزایشی را در پی دارد. در زمانی معین، بکاپ های افزایشی هماهنگ می شوند و به بکاپ کاملِ موجود اعمال می شوند تا بکاپ کاملی را به طور مصنوعی و به عنوان یک نقطه شروعِ جدید ایجاد نمایند.

بکاپ کاملِ ساختگی، تمامی امتیازات یک بکاپ کامل را دارد، در حالی که زمان و فضای ذخیره سازیِ کمتری را صرف می کند.

Synthetic Full Backup

از جمله مزایای بهره وری از بکاپ کامل ساختگی عبارتند از:

  • عملیات بازیابی و بکاپ گیریِ سریع
  • مدیریتِ بهترِ ذخیره ساز
  • نیاز کمتر به فضای ذخیره سازی
  • یارهای کاریِ کمتر در شبکه

Forever-Incremental Backup

این راهکار با بکاپ افزایشی عادی متفاوت است. همچون اکثر راهکارهای پیشین برای شروع به یک بکاپ کامل اولیه به عنوان یک نقطه مرجع برای ردگیری تغییرات نیاز دارد. از آن لحظه، تنها بکاپ های افزایشی بدون هیچ گونه بکاپ کاملِ دوره ای ایجاد می شوند.

فرض کنید که شما بکاپ کامل را در روز شنبه ایجاد کردید. با شروع روز بعد، بکاپ های افزایشی به صورت روزانه ایجاد می شوند. در روز یکشنبه دو بلوک جدیدِ A و B در مجموعه داده های منبع ایجاد شده اند. در روز دوشنبه بلوک A حذف و بلوکِ جدید C بر روی منبع ایجاد شده است. در روز سه شنبه بلوک B حذف و بلوک جدید D ایجاد شده است. سیستمِ forever-incremental backup تمامیِ تغییرات روزانه را پیگیری می کند. حذف بلوک های داده تکراری تا فضای ذخیره سازی مورد نیاز برای بکاپ را کاهش دهد.

یا توجه به سیاست های ویژه در زمینه نگهداری بکاپ ها، پس از ایجادِ مجموعه ای از بکاپ های افزایشی، نقاط بکاپ گیری و بازیابیِ منقضی شده حذف می شوند تا فضای ذخیره سازیِ اشغال شده در backup repository آزاد شود.

امتیازاتی که روش بکاپ گیریِ forever-incremental نصیب شما خواهد کرد نیز مشابه با روشِ بکاپ کامل ساختگی است.

جمع بندی

در حقیقت راهکار بکاپ گیری از اطلاعات خوب یا بد وجود ندارد. باید در نظر بگیرید که چه نوعی از بکاپ گیری برای شما بهترین است و نیازهای ویژه ی سازمانِ شما را بر مبنای سیاست های محافظت از داده، ذخیره سازِ موجود، منابع، پهنای باند شبکه، نواحی داده ای مهم و …. برآورده می سازد.

توجه: برای وضوح تصاویر بر روی آن ها کلیک کنید.

منبع : Faradsys.com

Hyper-V Architecture

Hyper-V features a Type 1 hypervisor-based architecture. The hypervisor virtualizes processors and memory and provides mechanisms for the virtualization stack in the root partition to manage child partitions (virtual machines) and expose services such as I/O devices to the virtual machines.

The root partition owns and has direct access to the physical I/O devices. The virtualization stack in the root partition provides a memory manager for virtual machines, management APIs, and virtualized I/O devices. It also implements emulated devices such as the integrated device electronics (IDE) disk controller and PS/2 input device port, and it supports Hyper-V-specific synthetic devices for increased performance and reduced overhead.

hyper-v hypervisor-based architecture

The Hyper-V-specific I/O architecture consists of virtualization service providers (VSPs) in the root partition and virtualization service clients (VSCs) in the child partition. Each service is exposed as a device over VMBus, which acts as an I/O bus and enables high-performance communication between virtual machines that use mechanisms such as shared memory. The guest operating system’s Plug and Play manager enumerates these devices, including VMBus, and loads the appropriate device drivers (virtual service clients). Services other than I/O are also exposed through this architecture.

Starting with Windows Server 2008, the operating system features enlightenments to optimize its behavior when it is running in virtual machines. The benefits include reducing the cost of memory virtualization, improving multicore scalability, and decreasing the background CPU usage of the guest operating system.

The following sections suggest best practices that yield increased performance on servers running Hyper-V role.

source: microsoft.com